وصیتنامه شهید «محمدتقی پیربداغی» | به چیزی تکیه کنید که متزلزل نباشد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمدتقی پیربداغی دهم آذر ماه سال 1341 در شهرستان اراک و در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. علاقه شدیدی به تحصیل داشت و میگفت دوست دارم تا آن جا که در توانم باشد ادامه تحصیل بدهم. در حین درس کمک پدر و مادر میکرد و هرگز با خواهران و برادرانش رفتار غیر اسلامی نداشت بلکه در تقویت آنها میکوشید. رفتارش در خانواده طوری بود که نظر خانواده و فامیل را به خود جلب میکرد و او را خیلی دوست داشتند. مسجد را سنگر میدانست و پای سخنان روحانیون مبارز مینشست و بسیار علاقه شدیدی به دین مبین اسلام داشت. رفتارش با همسایگان به نحوی بود که بسیار به او علاقمند بودند. با شروع جنگ تحمیلی به عنوان سرباز به لشکر 16 زرهی قزوین پیوست تا ادای دین کند. شهید پیربداغی سادهدل و دارای پشتکار و تلاش شهید خیلی بالا بود. ایشان در بیست و نهم بهمن ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی کردستان بر اثر تصادف با خودرو و ضربه مغزی به شهادت رسید. پیکر مطرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.
متن وصیت نامه:
اکنون که این برگه را به عنوان وصیتنامه مینویسم از سلامت جسمی و عقلی برخوردار میباشم و آمادهام که این جهان فانی را در هر لحظه که خدا بخواهد وداع گفته و به دیگر خفتگان خاک بپیوندم.
اما مطالبی دارم که میخواهم آنها را بگویم:
1- من با لطف خداوند تا این لحظه هیچ چیز مادی مثل پول و ثروت و غیره از خویش ندارم و مسلم آن که چیزی برای بعد از خودم هم برای به جا گذاشتن نخواهم داشت.
2- از آرزوهای همیشگی من این بوده که در راه خدا کشته شوم تا شاید اگر زندگی من نفعی برای خلق خدا نداشت لااقل مردن خوبی داشته باشم و با همین نیت به خدمت سربازی آمدم و آرزوی شهادت دارم ولی قبل از شهادت آرزوی نابود کردن دشمن را دارم.
3- از پدر و مادر و برادران و خواهرانم و همه کسانی که با آنها همنشینی فامیلی و یا آشنایی دارم طلب بخشش از کارهای نادرستی که اشتباهاً و یا از روی نادانی و غیره نسبت به آنها انجام دادهام و یا احتمالاً رنجی از من به آنها رسیده است، دارم.
4- از پدر و مادرم بخاطر این که ما را تا این سن رساندند و برایم زحمت کشیده و غمها و رنجهای زیادی را بخاطرم تحمیل کردهاند حلالیت میطلبم و از خدمتهای آنها تشکر میکنم و از تمام پدران و مادران در این کشور اسلامی تقاضا دارم فرزندانشان را برای کشته شدن در راه خدا تربیت کنند و این اولین آرزوی آنها باشد و خود را آن چنان آماده سازند که هر لحظه بتوانند این عزیزترین نعمت خدایی را ابراهیم وار در راه خدا هدیه کنند و به آنها بیاموزند که فقط برای اسلام و برای خدا کار کنند و جهاد کنند و فقط یک یک شعار را بزبان برانند و آن شعاریست که حضرت محمد(ص) پیامبر بزرگ اسلامی بیان کرد که آن شعار لا اله الا الله میباشد.
5- و اکنون که عازم جبهه میباشم میخواهم همه بدانند که فقط زیر پرچم و شعار اسلام به جبهه میروم و رهبری امام خمینی را تا سر حد جان قبول دارم و از دیگر برادران و خواهران که در زیر پرچمی غیر از پرچم اسلام هستند تقاضا دارم کمی بیندیشند و به چیزی تکیه کنند که تمام متزلزل شونده نباشند.
6- بازماندگانم مجازند با اجازه فقیهی دانا از جانب من هر قسمتی از بدنم را که از لحاظ پزشکی مفید باشد و بتوانند شخصی دیگری را با آن معالجه کنند، برداشته و به دیگری هدیه کنند و اگر بدنم ارزش آن را داشته باشد که دانشجویان و یا اطباع مبتدی از آن برای آزمایشات جراحی یا غیره(کالبد شکافی) استفاده کنند مجاز هستند آن را مورد استفاده قرار دهند.
7- دوست دارم محل دفن من در بهشت زهرای اراک باشد اگر امکان داشت انجام شود.
8- مراسم ختم و غیره تا حد امکان ساده باشد و یا اگر نشود باز هم بهتر.
9- از پدر و مادرم و برادران و خواهران میخواهم که هر چه را برای من میخواستند و نتوانستند در مورد من انجام دهید برای دیگر جوانان کشور انجام دهند.
مزار شهید
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی